عصر ظهور

دلم گرفته به اندازه ی نبودنت...

عصر ظهور

دلم گرفته به اندازه ی نبودنت...

یا صاحب الزمان

امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرموند:
بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم. همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه می‌باشیم، حلال و حرام را می‌شناسیم، تأویل و تفسیر آیات قرن را عارف و آشنا هستیم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سايت رسمي سربازان اسلام; www.sarbazaneislam.com

۶ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

***

ای دل بـشـارت مـی‌دهـم، خـوش روزگـاری مـی‌رسـد

یـا درد و غـم طـی مـی‌شـود، یـا شـهـریـاری می‌رسد


گـر کـارگـردان جــهــان، بــاشــد خــدای مــهــربــان

ایـن کـشـتـی طـوفـان زده، هـم بـر کـنـاری مـی‌رسـد


انـدیـشـه از سـرمـا مـکـن، سـر مـی‌شـود دوران دی

شـب را سـحـر بـاشـد ز پـی، آخـر بـهـاری مــی‌رسد


ای مـنـتـظـر غـمـگـیـن مـشـو، قـدری تـحـمـل بیشتر

گـردی بـه پـاشـد در افـق، گـویـی سـواری مـی‌رسـد


یــــار هــمــایــون مــنــظــرم، آخــر در آیــد از درم

امـید خـوش مـی‌پرورم، زیـن نخــل بـاری مـی‌رسـد


«مفتون» منال از یار خود، گر بر تو گاهی تلخ شد

کـز گـل بـدان لطـف و صفا، گه نیش خاری می‌رسد

***

مرتضی موحدی

  • محمد حسین نورالدینی
  • محمد حسین نورالدینی


صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.


ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.


غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان،


آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .



  • محمد حسین نورالدینی

 آب را گل نکنید ...
شاید از دور علمدار حسین ، 
مشک طفلان بــر دوش ،
زخــم و خون بر اندام 
می رسد تا که از این آب روان ، پــر کند مشک تهــی ...
  • محمد حسین نورالدینی

سلام بر محرم

عصر یک جمعه ی دلگیر،
دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظهء باران نرسیده است؟
  • محمد حسین نورالدینی

خودم این شعر رو رد میکنم..ولی اگه بخونید متوجه میشید  که متاسفانه ..واقعیت همینه..


  • محمد حسین نورالدینی