چشمانت را ببند ای شهید!
مبادا این روزها را در مقابل مادرم زهرا شهادت دهی...
مادرم! ببخش که با هر تیری که به قلب فرزندت می زنیم
یاد سیلی را روی گونه ات زنده می کنیم...
چشمانت را ببند ای شهید!
مبادا این روزها را در مقابل مادرم زهرا شهادت دهی...
مادرم! ببخش که با هر تیری که به قلب فرزندت می زنیم
یاد سیلی را روی گونه ات زنده می کنیم...
یا امام زمان زودتر ظهور کن!
اینا دارن فرهنگشونو از طریق تلویزیون جمهوری اسلامی به خورد ما می دن...
مسئولینم خیلی خوب حمایتشون می کنن...
عکساشونم مطمئن هستم که توی اینترنت می بینن و به روی خودشون نمیارن و شایدم ...
شاید آنروز که سهراب نوشت
« تا شقایق هست زندگی باید کرد »
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت.
باید اینطور نوشت:
چه شقایق باشد، چه گل پیچک... و چه یاس، جای یک گل خالیست، تا نیاید مهدی، زندگی زیبا نیست...
سلام بر تو، ای عزیز مصطفی، میوة دل زهرا و مرتضی، وارث انبیاء، سیدالشهدا.
سلام بر تو، ای چراغ فروزان هدایت، و ای کشتی نجات امت.
ای مظهر شجاعتو کرامت و صداقت و شهادت.
از آدم تا خاتم، همه با نام دلرُبایت آشنا بودند.
برادران و خواهران عزیزم قدر خود را داشته باشید، باید افتخار کنید که در چنین عصر و زمانی زندگی می کنید، در عصری که اسلام جلوه ی جهانی پیدا کرده و دیری نخواهد پایید که انشاءالله حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) خواهد رسید که این پیروزیها را ما حاصل خون شهیدان عزیزمان می دانیم که آنها بودند که عاشقانه در راه اسلام جان باختند و پیروزی و احیای اسلام را برای ما به ارمغان آوردند. باشد ما نیز وارثان و ادامه دهندگان صادقی در به ثمر رسانیدن آرمانشان باشیم و همه شهیدان پیام و شعارشان این بود که «ان حزب الله هم الغالبون»
«اسلام پیروز است» و این آئین است که نجات بخش انسانها است. برشما باد تا راهشان را ادامه دهید تا ظهورو حضرت مهدی (عج).
صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.
ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.
غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان،
آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .
گفت : " فقط دعا کنید پدرم شهید بشه!"
خشکم زد. گفتم دخترم این چه دعاییه؟
افسوس معلم ریاضی هیچگاه حساب روزهای نبودن و بی کسی تورا نگفت...
معلم انشا هیچوقت نگفت که از محبت به تو انشا بنویسیم...
یوسف زهرا
ای عدل منتظر و ای حاضر ناظر... چشمها به تو دوخته شده و منتظران حقیقت همچون شمعی تا صبح ظهر در غم هجرانت می سوزند.
چه سخت و گران است بر من اینکه ببینم همه ی خلق را و تو را نبینم
.عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی.