عصر ظهور

دلم گرفته به اندازه ی نبودنت...

عصر ظهور

دلم گرفته به اندازه ی نبودنت...

یا صاحب الزمان

امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرموند:
بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم. همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه می‌باشیم، حلال و حرام را می‌شناسیم، تأویل و تفسیر آیات قرن را عارف و آشنا هستیم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سايت رسمي سربازان اسلام; www.sarbazaneislam.com

شهید حسن فرداسدی در سال ۱۳۳۵ش در شهرکی دور از تهران چشم به جهان گشود.

 کودکی او در سایه‌ی زحمات مادر گذشت. حسن، درس و مدرسه را تا اخذ مدرک دیپلم ریاضی ادامه داد و سپس در رشته‌ی ارتباطات ماکروویو دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی پذیرفته شد.

 روز ۱۶ آذر، او نیز در جرگه‌ی تظاهرکنندگان بود که با گارد شاهنشاهی درگیر شد. سال ۱۳۵۶ش، فرداسدی دوره‌ی کاردانی را به پایان رسانید اما مسئولین دانشگاه، مدرکش را ندادند و او را به خدمت نظام وظیفه فرستادند.

سربازان، آن روز‌ها که مصادف بود با تظاهرات مردم علیه رژیم شاه باید به روی مبارزان شلیک می‌کردند؛ حسن از این وضعیت رنج می برد و بالاخره یک روز به فرمانده و معاونش که سوار ماشین بودند، حمله کرد. فرمانده به هلاکت رسید و معاونش نیز مجروح شد. مأموران او را دستگیر کردند و به اعدام محکوم شد و به شکر خدا با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، حسن نجات یافت.

وی خدمت نظام وظیفه را در ستاد مشترک ارتش به پایان رساند، سپس به کردستان رفت.

یک‌‏بار به محاصره‌ی حزب دمکرات درآمد اما با بی‌اعتنایی پایش را روی پدال گاز فشار داد و از مهلکه جان سالم به در برد.

چندی بعد، حسن به استخدام اداره‌ی مخابرات درآمد و به‌‏عنوان رئیس اداره‌ی کل ناحیه مشغول به خدمت شد.

او بار دیگر به جبهه رفت و در منطقه‌ی دارخوین مردانه جنگید و درحالی‌‏که سیم‌های کابل مخابرات را در بیابان وصل می‌کرد، هدف خمپاره‌ی دشمن قرار گرفت و از دست چپ و پای راست مجروح شد. حسن بعد از یک هفته درمان به اهواز بازگشت.

او در میدان جنگ، مسئولیت مخابرات گردان عمار را پذیرفت و در عملیات والفجر ۴ با سمت بی‌سیم‌‏چی در پنجوین حاضر شد.

حسن فرداسدی، سرانجام بعد از دلاوری‌های بسیار در تاریخ بیست و یکم آذرماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی در سن بیست و هفت سالگی، شربت شهادت را سر کشید و عاشقانه به سوی دوست پر کشید.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">